بحران هویت معماری معاصر
تهیه و تدوین: احمد پویامنش، کارشناس ارشد معماری_ مدرس دانشکده سما
چکیده:
هویت مسئلهای است که توجه بسیاری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است و با اختلاف نظرات مختلفی دنبال شده است مانند هویتهای فردی و اجتماعی و فرهنگی و معماری.
امروزه ما از معماری معاصرمان راضی نیستیم و در پی راهکارهایی برای رفع نیازهای خودبین هویتهای گذشته و آینده در زمان حال بلاتکلیف و سرگردان ماندهایم. تلاش برای دستیابی به یک معماری ارزشمند و با هویت امری است که در معماری معاصر موردتوجه قرارگرفته است.
این پژوهش سعی دارد با روش کیفی و تحلیلی در ابتدا به تعريف هویت و رابطه آن با معماری و سپس به بحران هویت معماری بپردازد و نهایتاً راهکارهایی برای بهبود این بحران ارائه کند.
مقدمه:
وظیفه اصلی و فرهنگی عرصههای هنر نمایش ایدهها، باورها و اعتقادات و ذهنیاتی است که در اشکال عینی نمود پیدا میکند که یکی از مهمترین هنرها معماری است. هر بنایی بهعنوان جزئی از فرهنگ این وظیفه را دارد که یک اندیشه ذهنی را از طریق ابزارهای هنری و شکل ظاهری به عینیت برساند و بار معنایی و مفهومی را به مخاطب انتقال دهد اما پرسش این است که معماری امروز تا چه حد در انتقال مفاهیم موفق بوده و آیا رابطه اندیشه و عمل و صورت و معنا در معماری امروز لحاظ میشود؟
هویت:
هویت در لغت به معنای شخص و همین معنی در میان حکیمان و متکلمان مشهور است (دهخدا ۱۳۳۴٬۳۴۹)
در فرهنگ معین هویت اینگونه بیان میشود: 1- ذات باریتعالی ۲-هستی، وجود 3- آنچه موجب شناسایی شخص بشود (معین1371،5228) یعنی آنچه باعث تمایز فرد یا چیزی از دیگری شود.
استورات هال هویت را یک روند در حال شدن میداند که شناسنامه و عامل شناخته شدن است (قطبی 81،1387)
چارلز جنکز معتقد است «هویت طبقهبندی اشیاء و افراد و مرتبط ساختن خود با چیزی یا کسی دیگر است» (تاجیک 11،1384)
منظور از هویت «آیات و سنتهای رایج تاریخی نیست بلکه هویت بازگشت به آن اشارتهاست که ازنظر ادیان الهی بازگشت بهحق است» (ندیمی 1،1378)
والتربور میگوید: هویت همان تفاوتهای کوچک و بزرگی است که باعث بازشناخت یک مکان و خوانایی محیط میشود و حس دلبستگی، حساسیت محیط را به وجود میآورد.
هویت و فرهنگ
هویت در درجه نخست امری ذاتی و شخصی است که به کمک آن یک فرد با گذشتهاش مرتبط شده و احساس تداوم و یکپارچگی در زندگی میکند. جستجوی هویت شخص متضمن معیارهایی است که وی بر اساس آن بتواند رفتار خود و دیگران را هدایت و ارزیابی كند (عابدی و پالاهنگ 52،1384)
افزون بر اینها احساس هویت فردی بهواسطه دیالیکتیک میان فرد و جامعه شکل میگیرد. درواقع هویت معمولاً در نگرشها و احساسات افراد نمود مییابد ولی بستر شکلگیری آن زندگی جمعی است (قرهباغی 24،1379)
هویت و معماری
الكساندر میگوید هویت در محیط هنگامی تجلی پیدا میکند که ارتباط طبیعی و منطقی بین خرد و محیط حاصل شده باشد. وی معتقد است که بین فرد و محیط زندگیاش ارتباط و احساس تعلقخاطر به وجود نخواهد آمد مگر آنکه قادر به شناخت عمیق و تشخیص آن باشد و توان درک تمایز آن نسبت به محیطهای دیگران داشته باشد و بداند در چه زمانی و در چه صورت پاسخ مناسبی برکنشهای انجامیافته در آن محیط بدهد.
وقتی شهرها بهصورت نقشهای تهیه شوند و نقشهها به ساختمانها تبدیل گردند بهصورت اجسام بیروحی جلوه خواهند کرد و نتیجه دیاگرامی از فضای سهبعدی خواهد بود که از مردم خواستهایم درآن زندگی کنند. برای هویت بخشیدن به این فضا و تبدیل چنین محیط نامناسبی برای سکونت انسانها مشکلی خودنمایی میکند که همانا یافتن دروازههای ورودی برای هویت است (كالن 10،1333)
معماری امروز به تعداد معماران هویت دارد، پس هویتی ندارد. معماری امروز در پس خلق هویتهای جدید است. پس از هویت موجود پیروی نمیکند. هویت معماری امروز با نگاه وحدتگرایی جامعه به بیهویتی تعبیر میشود و این ناشی از تقلید معماری امروز ما از معماری غرب و تنها در نمای بناها میباشد، بدون در نظرگیری عملکرد و برقراری آسایش برای ساکنین و استفادهکنندگان آن بناها (حجت 60،1331)
ریشه و عوامل بحران هویت معماری
١-بحران هویت معماری بهویژه هویت اسلامی در معماری به فروکاهش یک کل سامانمند به نام هویت به یکی از اجزا سامانه از قبیل تاریخ، نژاد، فرهنگ و دین و … باز میگردد. بااینحال به تفکیک این مقوله به دو حوزه جهانی و ایرانی و تبیین ریشههای بحران هویتی در حوزه جهانی میتوان اذعان نمود که عدم تعریف روشن و واضح از مفاهیم سازنده فرهنگ و تمدن، گمشدن ارزشها و گسیختگی بین حوزه اندیشه و عمل، قرارگیری عناصر اعتباری و روبنایی در رأس مکاتب و نادیده گرفته شدن عناصر اصیل از مهمترین ریشههای بحران هویتی در حوزه فرهنگ جهانی به شمار میآیند (نقرهکار 318،1392)
2- معماری مدرن معماری هویتهای پویا و گذرای عصر جدید است این هویت گذرا و پویا در سایر هنرها و ادبیات نیز آثاری بهجا میگذارند ولی تنها در معماری است که به علت ماندگاری اثر و همنشینی بناها اختلاط هویتها و به تعبیری دیگر بیهویتی معماری به چشم میآید (حجت عیسی 26،1384)
3-جامعه معماری ما برای پاسخگویی به نیازهای جامعه عمومی و مردم گزینههای زیادی را در اختیار قرار نداده است. به همین دلیل است که کارفرماها سراغ معماری فرنگی رفتهاند چرا که عطش و تقاضایی در آنها وجود دارد که معماری کلاسیک اروپایی آن را سیراب میکند. حساسیت دوره مدرنیسم کاری کرد که برای پاسخگویی به نیازهای امروز یا سراغ معماری فوق مدرن ژورنالیستی برویم یا معماری کلاسیک اروپایی. واقعیت این است که برای این موضوع آلترناتیو دیگری در جامعه معماری وجود ندارد (نیکبخت 12،1310)
4- یکی از موارد مهم دیگر در بحران هویت معماری مسائلی است که متوجه طراحان و معماران است. معمار معاصر خود را از اندوخته تجربیات گذشتگان مبرا میداند و گرفتار فردگرایی و خودمحوری است بهطوریکه در عصر حاضر متفاوت بودن حرف اول را میزند و همچنین نشناختن فلسفه سبکهای رایج غرب و تنها بسنده کردن به تقلید غیرحرفهای از اشکال صوری و اصول فرمال در استفاده از معماری رایج غرب.
۵- غمامی معتقد است بحران گریبان گیر معماری امروز نه یک مسئله هنری بلکه یک مسئله اجتماعی است و یکی از مهمترین دلایل بحران هویت ارتباط نداشتن مردم و معمار است. (غمامی به نقل از معظمی 9،1386)
۶- معماری ما حیثیت تاریخی فرهنگی خود را واگذاشته و درحالیکه چیزی را جایگزین آن ننموده در گردابی از گرایشهای جهانی (مدرن و پستمدرن و دیکانستراکشن و …) و سلیقههای شخصی و رقابتهای بازاری گرفتار آمده است (حجت 55،1384)
تقلید و بدعت و هویت:
برخی هویت را در تعارض با نوآوری میدانند درحالیکه هویت و نوآوری لازمه یکدیگرند «نوگرایی مطلوب، پذیرش اصول و ارزشهای اصیل و فرهنگی و هویتبخش گذشته به همراه تجلی مطابق نیاز انسان و نیز بومی نمودن هر آنچه که از سایر تمدنها وارد شده و تزاحم با ارزشهای فرهنگی جامعه ندارد، میباشد» (نقی زاده 1379،90)
نوآوری نیز با بدعت متفاوت است. نوآوری آنگاه از جنس خلاقیت است که جدید زاده موجود و مکمل باشد و آنگاه که جدید جایگزین موجود و متضاد با آن باشد از نوع بدعت خواهد شد (حجت 66،1384)
بنابراین هویت در معماری نه صرف تقلیدی بودن است و نه بديع بودن. مفهوم هویت در معماری با نیازهای افراد مرتبط است و زمان حال را شامل میشود. هویت مفهومی پویا است که درگذر زمان دچار تحول میشود و تأثیرپذیری از زمان و روح زمانه از ضرورت وجودی آن است. (به نقل از مهدوی نژاد و بمانیان)
عوامل تأثیرگذار بهبود بحران هویت معماری
همانطور که میدانیم معماری بهعنوان بخشی از بحران هویت در جامعه میبایست به کمک بهبود وضعیت موجود بیاید مهدی حجت هویت را زاییده سه عنصر جغرافیا، تاریخ و باورها میداند و به همین دلیل در خصوص هویت و معماری از هویت ایرانی سخن میگوید؛ بنابراین هویتمندی معماری امروز مستلزم قرارگرفتن آن در امتداد تجارب تاریخی و بومی و نظام باورها خواهد بود. (معینی به نقل از مهدی حجت ۱۳۸۷)
اردلان با تلقی هویت بهمثابه امری واحد و ازلی و متصل به عالم ملکوت راهحل هویتمندی معماری را کشف اصول و سنتهای جاودان در ضمن نوآوری میداند. (اردلان به نقل از شایان 132،1385)
نقرهکار در کتاب «درآمدی بر هویت اسلامی در معماری و شهرسازی» هویت معماری را هویتی اسلامی معرفی میکند به معنای صورتی از معماری که محلی برای تحقق پارهای اصول، مفاهیم و معانی همچون عدالت، مفید بودن و پرهیز از بیهودگی، همهجانبه نگری، سهولت در کار، تأمین نیازهای کمی و کیفی، رعایت حقوق و آزادی افراد، حق جامعه بر فرد، انطباق نیافتن معماری با فرهنگ، آداب و رسوم، اعتقادات و باورها، اقلیم و محیط پیرامون (به نقل از معینی)
نتیجهگیری:
هنگامی که مبانی و چهارچوبهای نظری و فکری در جامعه سست و کمرنگ میشود پارادایمهای رقیب، میدان را برای فعالیت و گسترش آماده میبینند و جامعه دچار گرایشهای مدرنیته و سنتی میشود و معمار هم بهعنوان بخشی از این فرهنگ درگیر هویتهای مختلف میشود.
عدم همدلی و همفکری معماران، نقش کمرنگ پژوهش، برداشت سطحی از مفاهیم پایه معماری، مسائل فرهنگی جامعه، ارتباط کمرنگ صنعت و دانشگاه، تقلید کورکورانه از فرهنگهای بیگانه، عدم شناخت معانی در معماری سنتی و عدم استفاده از تجربیات معماران گذشته، عدم انطباق نیازهای جامعه و تقاضای بازار با معماری ازجمله عواملی هستند که در تقویت و رشد بحران هویت در معماری دخیل هستند که برای حل مسائل فوق چارهای نیست جز بالا بردن سطح آموزش معماران و تغییر نگرش فرهنگی جامعه که این امر محقق نمیشود جز با همکاری مسئولان ذیربط در امور فرهنگی جامعه و معماران و دانشگاهیان.
هنگامیکه ما خاطرات و پیوندهای ذهنی جامعه بافرهنگ و تاریخ را کمرنگ میکنیم و از نقش رسانهای معماری غافل میشویم به بیهویتی معماری کمک کردهایم.
منبع: عمران نامه، سال اول، شماره سوم